ما به عنوان یک کارافرین برای شروع یا رشد کسب و کارمان نیاز به سرمایه داریم. این سرمایه ممکن است از طریق دارایی شخصی، دوستان یا منابع خارجی مثل وام گرفتن از بانک یا پذیرفتن شراکت در کار تامین شود. مسئلهی اصلی اینجاست که کسی که روی کسب و کار ما سرمایهگذاری میکند باید مطمئن باشد پولش از دست نمیرود. یعنی ریسک سرمایهگذاری روی کسب و کار باید پایین باشد.
اما بعضی از ایدههای کسب و کار ریسک بالایی دارند. مثلا استارتاپها به این دلیل که اصلا معلوم نیست آیا موفق میشوند یا نه کسب و کارهایی پر ریسک هستند و ریسک بالا یکی از تفاوت های استارتاپ با کسب و کارهای دیگر است. روی چنین کسب و کارهایی بانکها یا منابع دیگر سرمایهگذاری نمیکنند و آنها نیاز به سرمایهگذاری دارند که حاضر باشد چنین ریسک بالایی را قبول کند. اینجاست که پای سرمایهگذاری خطرپذیر یا Venture Capital به میان میآید.
سرمایه گذاری خطر پذیر یا سرمایه گذاری جسورانه به سرمایه گذاری بر استارتاپها گفته میشود. منظور از استارتاپ کسب و کاری نوپا، مبتنی بر تکنولوژی و مقیاسپذیر است. بدلیل وجود ریسکهای بالقوه در مسیر موفقیت و همچنین احتمال بسیار کمِ موفقیتهای بزرگ در استارتاپها، به سرمایه گذاران در مراحل مختلف توسعه یک استارتاپ، خطر پذیر یا جسور گفته میشود.
از طرفی بدلیل بالا بودن مبالغ مورد نیاز استارتاپها برای رشد و افزایش مقیاس، معمولا سرمایه گذاران خطر پذیر اشخاص حقوقی؛ شرکت یا صندوقهایی هستند که سرمایه در دسترس خود را از مجموعهای از افراد و نهادهای ثروتمند (صندوقهای بازنشستگی، بانکها و بیمهها، نهادهای خیریه و دانشگاهی، شرکتهای بزرگ و…) تأمین کردهاند. بازده این سرمایه گذاری میتواند بازهای از صفر مطلق تا ۱۰۰۰۰۰% را تشکیل دهد.
چگونه میتوانم به یک سرمایهدار خطرپذیر تبدیل شوم؟
اگر یک رزومهی تاثیرگذار با یک مدرک MBA و چند سال تجربه در مشاوره، بانکداری سرمایه گذاری یا یک استارتآپ داشته باشید، ممکن است برخی از معیارهای معمول لازم برای تبدیل شدن به یک سرمایهدار خطرپذیر (VC) را دارا باشید و به عرصهی سرمایه گذاری پا بگذارید. از آنجایی که شرکتهای سرمایه گذاری خطرپذیر اغلب بر تامین بودجهی نوآوریها در تکنولوژی متمرکزند، تخصص و مهارت در یک زمینهی فنی میتواند به شما کمک کند. برخی مهارتها که در شغل VC واجب است شامل شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری، ارزیابی صلاحیت، مذاکره کردن، و تامین بودجه است. در کنار تحکیم مهارتهای سخت فنی، تمرکز بر تقویت مهارتهای نرمتر مانند ایجاد یک حضور قوی در رسانههای اجتماعی در سایتهایی مانند LinkedIn یا Twitter، و به کار گرفتن فعالانهی سرمایه گذاری در شبکه در جامعهی کارآفرینی تاثیر بسزایی میتواند داشته باشد.
مثال:
صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر تمام جهان را فرا گرفته است، اما Bay Area - سانفرانسیسکو و سیلیکون ولی- بر کل سرمایه گذاری خطرپذیر تمام ایالات متحده چیره شده است. با وجود ریسک موجود، سرمایهداران خطرپذیر به سرمایه گذاری در استارتآپهای نوآوری تکنولوژی علاقهمند هستند زیرا سرمایهشان سریعتر برمیگردد. بیزینسهای تکنولوژی بزرگ موفق که از سیلیکون ولی در دهههای اخیر رشد کردند، مانند گوگل، پیپال، اپل، فیس بوک، اینستاگرام، واتساپ، یوتیوب و اوبر، همه چیز به این خاطر شروع شد چون موسسان آنها ایدههای گیرایی داشتند، و یک سرمایهدار خطرپذیر شانس خود را روی آنها امتحان کرده است. GGV، سکویا کپیتال، اکسل پارتنرز، بنچمارک کپیتال، اندرسن هورویتز، و فاندرز فاند برخی از بزرگترین شرکتهای سرمایه گذاری خطرپذیر در صنایع از تکنولوژی تا رسانههای جدید، مراقبتهای بهداشتی، و خدمات مالی هستند.