به مخارج مستقیم یا غیرمستقیمی که در یک کسبوکار صرف ساخت محصول و فروش آنها و خدماتشان میشود مخارج متغیر میگویند. این مخارج به تعداد محصولات فروشی یا خدمات ارائه شده بستگی خواهند داشت. با زیاد شدن خط تولید، مخارج بالا میرود و با کم شدن آن، پایین میآید. همچنین مهم است تا یادآور شویم که نسبت بالای مخارج متغیر بدین معناست که یک شرکت میتواند با نرخ سود کمتری فعالیت کند. برخلاف مخارج ثابت که به سود بالای شرکت برای فعالیت و موفقیت خود نیاز دارد.
برای محاسبهی حاشیه سود فروش، هزینههای متغیر یک محصول را از عایدی فروش آن کسر، سپس نتیجه را بر عایدی فروش تقسیم میکنیم.
وقتی شرکتی برای قیمت فروشی محصولی تصمیمگیری میکند، از حاشیه فروش معمولا به عنوان منبعی برای بررسی استفاده میکند. مخارج ثابت معمولا سهم بزرگی دارند. برای همین معیارهای سود باید کمتر یا خیلی بیشتر باشند تا بتوانند هزینههای فعالیتهای تجاری را تامین کنند. حاشیه فروش کم یا منفی برای یک محصول یا کسبوکار بدان معناست که آن محصول خیلی سودمند نیست و ادامه ساخت و فروش آن به قیمت فعلی کار عاقلانهای نخواهد بود. همچنین مهم است که از حاشیه فروش برای تجزیه و تحلیل میزان درآمد هدف استفاده کنید. برای تعیین تعداد محصولاتی که برای ایجاد تعادل در شرکت باید به فروش برسند، باید مخارج ثابت را بر حاشیه فروش تقسیم کنید. برای رهایی از گلوگاهها، میتوان از حاشیه فروش استفاده کرد تا بررسی کنیم که چه محصولاتی سودمندتر عمل کردهاند و با منابع محدود، کدام محصولات مزیت بیشتری ارائه میدهند. اولویت همیشه باید با محصولاتی باشد که حاشیه فروش بالاتری داشتهاند.
مثال:
برای تولید یک محصول، احتمالا به یک کارخانه نیاز دارید. چه شما دو محصول یا دو میلیون محصول داشته باشید، قیمت اجاره این کارخانه تغییر نخواهد کرد. هزینه آن ثابت است. اما هزینه موادی که شما برای تولید محصولات نیاز دارید، تغییر خواهد کرد - آن هزینهها متغیر هستند. هرچه محصولات بیشتری تولید کنید، چیزهای بیشتری نیاز دارید که بخرید. در نهایت، شما خواستار فروش محصولات خود برای مراقبت از هزینهها برای تولید محصولات هستید. اما آیا فروش به اندازه کافی برای پرداخت اجاره و دادن سود به شما کافی خواهد بود؟ حاشیه فروش به شما خواهد گفت. هزینه مواد مربوط به فروش محصول را کم میکند، بنابراین میتوانید ببینید که چقدر پول باقیمانده.