یک کمپانی برای فروش اجناس به مشتریان باید آن اجناس را موجود داشته باشد. محصولاتی که کمپانی برای فروش در فروشگاهها و انبارهای خود نگه می دارد، موجودی کالای آن کمپانی در نظر گرفته میشوند. اگر کمپانی مصالح خام را به مواردی که می فروشد تبدیل کند، آن مصالح هم بخشی از موجودی کالا کمپانی هستند. کمپانیها ارزش موجودی کالای خود را از راههای مختلف محاسبه می کنند، اما آن را در ترازنامه به عنوان دارایی موجود (هر دارایی که کمپانی قصد تبدیل آن به پول نقد در یک سال دارد) می توان پیدا کرد. گردش موجودی کالا (این که یک کمپانی چقدر سریع میتواند موجودی کالای خود را بفروشد) مهم است. هرچه گردش بالاتر باشد، کمپانی عایدی بیشتری دریافت میکند و کمتر برای ذخیره سازی، ضایعات یا هزینههای دیگر پرداخت میکند. اما کمپانیها باید موجودی کالای کافی برای برآورده کردن تقاضا داشته باشند تا از فروش از دست رفته جلوگیری شود، بنابراین توازن درست در مدیریت موجودی کالا ضروری است.
مثال:
فرض کنید از فروشگاه اپل دیدن می کنید. تمام آیفونها، مک بوکها، کابلها، آداپتورها و لوازم فرعی بخشی از موجودی کالای فروشگاه هستند. هر چیزی که اپل در انبارهای خود آماده برای ارسال به فروشگاهها یا مشتریها دارد هم بخشی از موجودی کالای آن محسوب میشوند. علاوه بر آن، مصالح و اجزای خام، مانند سیلیکون یا پلاستیک، که اپل در کارخانههای خود برای ساخت دستگاهها استفاده میکند هم موجودی کالا به شمار می روند.